پایان نامه اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی در 78صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
پایان نامه اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی
مقدمه:
واژه اعتصاب از کلماتی محسوب می شود که در ذهن هرشخص نوعی تقابل را به ذهن می آورد وهنگامی که این تقابل در عرصه روابط کارگر و کارفرما ایجاد شده باشد آن را اعتصاب کارگری بیان می کنند سوای نوع تعامل و تحلیل های حقوقی در زمینه اعتصاب نکته ای که نمی توان منکر آن شد واقعیت عینی اعتصاب می باشد. روزی نیست که کارگران واحدهای تولیدی و خدماتی در گوشه و کنار دنیا وحتی کشور خودمان برای برآوردن خواستهای خود به این حربه متوسل نشوند وبه نوعی کارفرمایان و حتی حاکمیت را به چالش دعوت ننمایند ومتاسفانه دراین میان پاره ای از گروههای سیاسی از این ابزرا برای رسیدن به مطامع سیاسی خود استفاده می کنند. نکته پراهمیت این است که بتوان با درک صحیح این واقعیت و نیز وجوه افتراق آن با اعمال پرتنش دیگر مانند اغتشاش بتوانیم این واقعیت اجتماعی را درمسیر صحیح هدایت نماییم.در کشور ما نیز واژه اعتصاب در هفتاد، هشتاد سال اخیر کار برده می شود از اعتصاب کارگران چاپخانه تهران ورشت که شاید جزوء اولین اعتصابات محسوب می شود تا اعتصاب کارگران شرکت نفت برای پیروزی انقلاب اسلامی و صدها اعتصاب دیگر بعد از پیروزی انقلاب.
مسئله ای که پررنگ جلوه می کند نحوه تعامل حاکمیت با این واقعیت می باشد که گاهی آن را پذیرفته مانند قانون کار 1325 (تصویبنامه هیئت وزیران) وگاه آن را غیر قانونی اعلام نموده است ماننددستورالعمل شورای انقلاب 1358 و گاه آنرا مسکوت گذاشته است مانند قانون کار فعلی.
هدف از ارائه این پایان نامه با توجه به محدودیتهای منابع تحقیق در واقع آشنایی با این واقعیت عینی و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی می باشد.
فصل اول: اعتصاب از دیدگاه حقوقی
بخش اول: مفهوم و اركان اعتصاب
1- تعریف اعتصاب
اعتصاب از جنبه های گوناگون قابل بررسی است و می توان آن را از ابعدا مختلف سیاسی، اقتصادی و حقوقی مورد بررسی قرار داد. اما آنچه که مورد نظر ما می باشد تعریف جنبه حقوقی اعتصاب و شناسایی ابعاد آن است. اکثر قریب به اتفاق حقوقدانان فرانسوی اعتصاب را در واقع بصورت ذیل تعریف نموده اند.
اعتصاب عبارت است از قطع ارادی و مشترک کار توسط کارگران یک کارگاه ویا موسسه به منظور رسیدن به اهداف شغلی خود)[1] البته پاراه ای از حقوقدانان نیز تعاریف دیگری را بیان نموده اند که کم و بیش در برگیرنده تعریف فوق می باشد وبنابر مقتضیات و تفکرات فکری موجود در جامعه ویا حاکمیت ونیز تفکرات خود سعی درپررنگ نمودن قسمتی از تعریف اعتصاب نموده اند برای مثال در کشورهایی با تفکرات کمونیسم همواره سعی شده است با توجه به حاکمیت دولت براکثر منابع مهم صنعت اعتصاب را در واقع اقدام جمعی کارگران درجهت دادن راهنمایی به دولت بیان کنند وفقط به آن جنبه ارشادی قائل شده اند(در کشور شوروی سابق با توجه به تفکرات سیاسی وایدئولوژی حاکم برآن ونیز اصل دوازدهم قانون اساسی آن که بیان می دارد که کار برای هر شهروند یک وظیفه ومایه مباهات می باشد اعتصاب ممنوع محسوب می شود ودر واقع یک عمل خلاف تکلیف اجتماعی مقرر در قانون اساسی تلقی می گردید. و تنها کارگران می توانستند به کارفرما که در اکثر موارد دولت محسوب می شد جنبه ارشادی امور را تذکر دهند).
دکتر عزت ا... عراقی حقوق کار ایران ج دو، تهران، دانشگاه ملی ایران، 2536، ص 175 به نقل از کارلنک، لیون کان، حقوق کار، ش 619 در دایره العمارف علوم اجتماعی نیز اعتصاب را این گونه بیان نموده است(اعتصاب عبارت است از توقف جمعی کار به مظنور تاثیر بر کسانیکه به فروش یا استفاده از محصول آن کار وابسته می باشند).
بدین ترتیب چنانچه در بالا مطلاحظه گردید اعتصاب در واقع نوعی تقابل بین کارگر و کارفرما برای رسیدن به اهدافی که جنبه شغلی دارد محسوب می شود(در دیدگاه حقوقی) البته ناگفته پیداست که در پاره ای ازموارد نیز خاستگاه دلیل اعتصاب تنها تقابل کارفرما نوعی نمی باشد. بلکه پاره ای از انگیزه های سیاسی- اجتماعی، اقتصادیکلان نیز در آن دخیل می باشدوطرف و تقابل کارگران در پاره ای از موارد با حاکمیت دولت به معنی اعم آن می باشد که سوای محق بودن ویا نبودن کارگان دراین خصوص باعث نگرش منفی دولتها نسبت به اعتصابات گردیده است.
2- ارکان اعتصاب
از تعریف بیان شده در اعتصاب می توان چهاررکن را برای تحقق اعصاب لازم دانست این شرایط عبارتند از: قطع کار، دسته جمعی بودن، وجود رابطه کارگری ویا کارفرمایی و در نهایت صنفی بودن خواسته های کارگان اکنون به اختصار هریک از این ارکان اشاره می کنیم.
الف: قطع کار
در اعتصاب لازم است که کار توسط کارگران قطع شود و منظور این است که آنها از انجام کاری که می بایست انجام دهند امتناع ورزند باید دراین زمینه توجه داشت عنصر مادی دراین جا کارنکردن ونه کند کارکردن ویا بد کارکردن می باشد برای داوری نیز کندی کار ویا اجرای بدکار اعتصاب محسوب نمی شود وتوقف فعالیت را شرط لازم برای اجرای اعتصاب می داند. در حقوق فرانسه برخی کاهش عمدی آهنگ کا را جزء اعتصاب می شمارند ودر واقع آن را نوعی اعتراض به سیستم مدیریت واحد یا صنف کارفرمای خودمی دانند اما رویه قضایی این کشور چنین نظری را نپذیرفته است و اعلام نموده است که اعتصاب قطع کار است نه انجام نادرست. واکثر حقوقدانان این کشور این رویه را قابل دفاع دانسته اند.[2]
نکته مهم که باید دراین جا لحاظ گردد (در عنوان فصل روانی) قطع کار می بایست عمدی و ارادی باشد پس اگر قطع کار به سبب حودث قهری و یا بعلت اشتباه کارگران باشد اعتصاب عینیت ندارد.
در قطع کار، طولانی بودن مدت شرط نیست وبا اینکه پاره ای از حقوقدانان اعتصاب کوتاه مدت را قابل قبول نمی دانند[3] اما امروزه نظر به اینکه مدت قطع کار تاثیری در عنوان اعتصاب ندارد. این قبیل اقدامات را جزو اعتصاب محسوب می دانند(نمونه این قبیل اعتصابات را درکشور فرانسه بسیار قابل مشاهده می باشد که در واقع سندیکاهای کارگری برای فشار به تشکیلات کارفرمایی ابتدا یک اعتصاب کوتاه مدت انجام می دهندو سپس در صورت عدم توجه به خواستهای خود دامنه آن را گسترش می دهند دیوان عالی کشور فرانسه نیز در رای خود حق 4/1 ساعت قطع کار را اعمال حق اعتصاب می داند. قطع کار ممکن است همراه با حضور کارگران اعتصابی در محل کارشان باشد ویا اینکه کارگران مذبور محل را ترک نمایند اما لازم به توضیح است که قطع مکرر کار برای رسیدن به خواسته خود دریک روز کاری دیگر شمول اعتصاب نمی باشد وبه نوعی اخلال در امر کار ویا بدکارکردن محسوب می گردد.
ب: دسته جمعی بودن این اقدام
برای تحقق اعتصاب لازم است چند تن از کارگران بدین منظور دست از کار بکشند از این عبارت دو نتیجه بدست می آید:
دو نکته مهم که لازم به ذکر می باشد این است که اولاً ملاک عددی مشخصی برای اعتصاب نمی توان برشمر واین حداقل با توجه به کل کارگران یک کارگاه متفاوت می باشد یعنی کار نکردن دویا سه نفر از کارگران در یک کارخانه که بیش از هزار نفر کارگر در آن مشغول به کار می باشند مشکل می توان آن را در قالب اعتصاب مورد بررسی قرارداد و حداکثراً می توان در قالب اعتراض برشمرد ثانیاً عمل اعتصاب یک عمل خالی از اندیشه وهدف نمی باشد بلکه اقدام جمعی و هدفدار برای رسیدن به شرایط بهتر در روابط کار می باشد واین هدف محقق نمی گردد مگر در آگاهی یک یک شرکت کنندگان دراین اقدام از هدف و آنچه که کارگران خود رادرآن محق می دانند.
ج: وجود رابطه کارگری و کارفرمایی
پیش از هر چیز باید دانست هر اعتصاب دارای دو طرف می باشد که یک سوی آن کارگران اعتصابی می باشند که می توانند بصورت خود جوشی ویا در قالب صنف خود اقدام به اعتصاب نمایند وسوی دیگر کارفرما که خود کارفرما نیز می تواند بخش خصوصی ویا دولتی (با توجه به قاون اساسی جمهوری اسلامی بخشی تعاون نیز وجود دارد) باشد به وقوع می پیوندند. در رابطه با تعریف کارگر و کارفرما با توجه به نصّ صریح قانون چندان دچار مشکل نمی باشیم.اما برای تمیز این رابطه که در بالا به آن شااره شد(تقابل کارگر و کارفرما)از سایر روابط ناشی از کار باید افزوید که اعتصاب از نظر حقوقی در رابطه بین فرد گیرنده و فرد دهنده به وقوع می پیوندد نمونه ای که اولی تابع و فرمانبردار دومی است یعنی آنکه طرف اول یعنی کارگر برای خود حقی را قائل است که تا به حال کارفرما بدان توجه ننموده است ویا اینکه قانون گذار آن را لحاظ نکرده است پس در کارگر در اینجا گیرنده(خواهان حق) می باشد و کارفرما که بعنوان صاحب سرمایه در صورت پذیرفتن شرایط کارگران اقدام به اجرای حق می نماید(فرد دهنده و حق)
لازم به توضیح است نوع تعامل بین کارگر و کارفرما نوعی رابطه رئیس و مرئوسی محسوب می شود که نظیر آن در روابط شغلی دیگر( به استثناء قانون استخدام کشوری و قوانین خاص) میان عرضه کنندگان خدمات و استفاده کنندگان آن مشاهده نمی شود بعنوان مثال پزشکان و وکلای دادگستری اگرچه در ازاء حق درمان یا حق الوکاله خود را تابع و مرئوس مراجعین خود نمی سازند. بلکه کارخویش را در قالب کار آزاد ارائه می دهند پس بنابراین در صورتی که هریک از افراد شاغل که در بالا اشاره شده است اقدام به قطع کار نماینده ولی باز نمی توان آن را در قالب اعتراض دید (حقوق ایران)
د: شغلی بودن خواستهای کارگران:
آخرین شرط دیگر اعتصاب از دیدگاه حقوقی این است که هدف از اعتصاب کارگران در خواستهای صنفی آنها می باشد در هنگام بحث در باره سابقه تاریخی اعتصابات خواهیم دید که این رکن چهارم در پاره ای از موارد دچار انحراف از خاستگاه اصلی خود گردیده است وبسیاری از اعتصابات بویژه در کشور خودمان به دور از دنبال نمودن اهداف شغلی و صرفاً با انگیزه وسیاسی شکل می گیرد و در پاره ای از موارد بعنوان اقدام اعتراض به قدرت عمدی بدل گشته است از همین رواست که پاره ای از دادرسان حتی در جوامع صنعتی که دارای تشکلات صنفی منظم می باشند معتقدند «اگر چه قانون و مقدمه قانون اساسی به کارگان حق اعتصاب را برای دفاع از منافع شغلی شان داده است اما این حق از هدف اصلی خود منصرف شده است و در پاره ای از موارد دراجرای اقداماتی علیه قدرت عمومی تلقی گردیده است ودر همین جاست که دیگر اعتصاب از حالت قانونی خود خارج می شود و نقش نهادهای قانون اساسی قلب و تحریف می گردد.[4]
البته لازم به توضیح است تشخیص اینکه اعتصاب کارگران دارای هدف شغلی است ویا دارای اهداف و اغراض سیاسی نیز بسیار مشکل است واین مساله درکشورهای که دارای سابقه طولانی در بحث مربوط به تشکلات هم می باشد دارای ابهاماتی می باشد مثلاً شعبه اجتماعی دیوان عالی کشور فرانسه پیش تر رای داده بود که اینگونه اعتصابها که در آنها دو جنبه خواستهای شغلی و سیاسی مفروض می باشد در صورتی غیر قانونی هستند که خواستهای شغلی که با خواسته های سیاسی آمیخته است صرفاً یک بهانه باشد اما بعداً پذیرفت که اینگونه جنبشها زمانی غیر قانونی هستند که جنبه سیاسی آنها قوی تر باشد ولی شعبه جزائی دیوان مذکور ظاهراً آرا و حل مناسبتری رااتخاذ کرده است ومی پذیرد که وقتی خواسته های کارگران جنبه شغلی داشته باشد اعتصاب آنها قانونی می باشد هرچند که خواسته های آنها در مقایسه با خواسته های سیاسی جنبه قوی داشته باشد.[5]
در رابطه با خواسته های شغلی باید گفت اصولاً ایتگونه خواستها در واقع ارتباط مستقیم با شرایط کار و اجرای آنها دارد وباید در نظر گرفت که این قبیل خواستها نباید نامعقول بنظر آید وملاک تشخیص معقول ویا نامعقول بودن خواستهای کارگران را معمولاً عرف کار و نیز شرایط آن کار مشخص می نماید بعنوان مثال کارگران شاغل در نیروگاههای برق و ادرات برق بنا برعرف کاری خود در سراسر دنیا معمواً دارای پستهای کشیک می باشند حال اگر کارگران نسبت به امر کشیک خود که در سراسر دنیا قابل پذیرش است اعتراض کنند و دست از کار بکشند دراین جا خواست کارگران نامعقول تلقی می گردد ولی حالا اگر این کارگران در رابطه با میزان دستمزد و حق کشیک شبانه خود اعتراض کنند این اعتراض قابل قبول می باشد.
- ویژگیها و ابعاد اجتماعی اعتصاب:
اعتصاب یکی از سلاحهای کارگران در مقابله با کنترل مدیریت و نماینگر وسعت ستیزه صنعتی می باشد نمودهای دیگر این ستیزه یا ضعف روابط صنعتی که از کارگران سر می زند عبارتند از غیبت کارگران، خرابکاری، دزدی، بی کفایتی و....
در مقابل نیز مدیران از حربه های دیگر برای کنترل اعتراض کارگران استفاده می کنند که عبارتند از تعلیق، اخراج، بستن کارخانه، تند کردن آهنگ کار و...
استفاده از لغت ستیزه صنعتی که در بالا اشاره شد حاکی از آن است که فضای صنعتی می تواند از تضادهای جامعه جدا باشد و ستیزه و کشمکش در جوامع سرمایه داری برخاسته از روابط سرمایه و کاری باشد و اعتصابات و اشکال دیگر ستیزه صنعتی را می توان تجلی تمایزات طبقاتی دراین جامعه دانست.
به نظر(تربر) هرچند اعتصاب خسارات مالی در بردارد اما بیشتر کارفرمایان در ارائه میزان آن غلو می کنند زیرا در اکثر موارد نشان داده شده است معمولاً پس از اعتصاب کارگران یا به میل خود ویا به اجبار اقدام به جبران خسارات خود می کنند و علاوه بر این گاه اعتصابات در مواقعی روی می دهد که رکود محصولات رخ داده است یعنی زمانی که نیاز به هیچ گونه تولید نیست و خود مدیران تمایل دارند که کارگران اعتصاب کنند تا از این طریق به خواستهای خود که همان عدم پرداخت خق السعی کارگران می باشد برسند.
نکته مهم دراین جا در واقع درک این مسئله است که عدم بروز اعتصاب در محیط کار نشانه ای از روابط خوب کار محسوب نمی شود زیرا چنانچه قبلاً گفته شد اعتصاب یکی از راههای اظهار نارضایتی می باشد و بیانگر کشمکش بین کارگر و کارفرما رسرمنافع خودشان محسوب می گردد و اعتصاب صحیح با رعایت اصول حاکم بر اعتصاب باعث می شود که اعتصاب کنندگان در جامعه می توانند نارضایتی خود را در محدوده قابل کنترلی ابراز نمایند.[1]
نکته قابل تامل در این جا این است که با توجه به ساختار جامعه کارگری ونیز نیاز این جامعه به ابزارهای سرمایه(کارفرما) مشاهده می شود که در صورتی که به نیازهای کارگران توجهی نشود و کارگران نتوانند در قالب های معین نسبت به احقاق خود اقدام نمایند با توجه به نیازهای خودگاه اقدام به اعمالی می کنند که دارای اثرات مخرب اجتماعی، سیاسی باشد بنابر گزارش مرکز اطلاعات ناجا در سال1380 از میان بزهکاران و مجرمین بازداشت شده نزدیک به 34% آنها کارگران را شامل می شود که در پرسشهای بعمل آمده از آنها مشخص گردیده که از شرایط کار خود (از قبیل دستمزد، شرایط محیط کار و...) ناراضی هستند[2] بنابر اعتقاد ناولز[3] از دید اجتماعی علل اصلی کشمکشها و اعتصابات در محیط کار در واقع شامل موارد ذیل است.
1- مرام و مسلک اخلاقی یا شناسایی ایدئولوژیک و اتحادیه کارگری .
2- دستمزد یا ساعات کار
3- نظارت برسلسله مراتب سازمان و موضوعات کار فرسایشی(جزئی)
وی معتقد است هر چه زمان به جلوتر حرکت می کندنسبت نزاعهای ایدئولوژیک ویا مسائل اساسی در طول زمان کاهش می یابد در صورتی که نزاعهای مربوط به موارد جزئی در محیط کار روبه افزایش خواهد رفت البته نظر ناولز تاحدی قابل قبول است اما پاره ای از اساتید علم جامعه شناسی حقوق نظیر هایمن این طبقه بندیها را به دلیل تعمیم عوامل ایجاد آن به تمام صنایع سوال برانگیز می داند و معتقد است بنابرنوع فعالیت هر صنعت باید دلایل ایجادی معتددی را بیان نمود او به عنوان مثال بیان می دارد که با توجه به آمار 1970 بیش از 70% اعتصابات برای بالا رفتن میزان دستمزدی باشد وکمتر از 15% آنها به دلیل نزاعهای فرسایشی می باشد البته به هر حال انتقاد اصلی اوبه نحوه استفاده ناولز از آمارها می باشد و نتیجه گیرهای او.
علاوه بر این اگر چه هایمن قبول دارد که بسیاری از اعتصابات دلایل اقتصادی دارد و پول برای اغلب کارگران مهم است اما هشدار می دهد که علل واقعی هیچ اعتصابی را نباید با تقاضای ظاهری آن به اشتباه گرفت به نظر او، ناولز مرتکب چنین اشتباهی شده است زیرا در برخی از موارد مشاهده شده است کارگران برای اینکه بتوانند خواستهای سیاسی ویا اجتماعی خود را به عرصه ظهور برسانند آن را در قالب تقاضا برای افزایش دستمزد ویا تغییر مدیریت ویا بهبود شرایط کار نشان می دهند.
این متن فقط قسمتی از پایان نامه اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : پایان نامه اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی , پایان نامه , اعتصاب و شاخت جایگاه آن , دانلودپایان نامه حقوقی
لذت درآمدزایی ساعتی ۳۵٫۰۰۰ تومان در منزل
فقط با ۵ ساعت کار در روز درآمد روزانه ۱۷۵٫۰۰۰ تومانی