جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد كه بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد در این فصل توجه خود را معطوف به كاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم كرد خواهیم دید ارتباط چه مشكلاتی برای كاربرد شناسی ایجاد میكند و دارای كدام ساخت است در نهایت به برخی موضوعات ویژه در كاربردشناسی خواهیم پرداخت طر
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
ارتباط كلامی ( گفت و گو )
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد كه بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به كاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم كرد. خواهیم دید ارتباط چه مشكلاتی برای كاربرد شناسی ایجاد میكند و دارای كدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در كاربردشناسی خواهیم پرداخت.
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان كه به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است كه ما صحبت میكنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر كس كه گوش میدهد، و در زمانی كه كسی را برای گوش كردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میكنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میكند- از بیدار كردن كسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یك كشتی با گفتن ولی در اینجا به آن كاربردهای زبان خواهیم پرداخت كه برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متكلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به كارمیرود.
ب- برای خداحافظی به كار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متكلم در یك موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بكار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متكلم در یك موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بكار برود.
ه - برای درخواست نمك به كار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به كار میرود.
ز - برای بیان اینكه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة كاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این كاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن كاری، واستفاده از زبان در انجام كاری تمیز قایل شویم، بدون شك یك حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است كه ما زبان را در اكثر افكارمان به كار میبریم. احتمال دارد كه برخی از افكار راكه به آن میاندیشیم، و به ویژه افكار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممكن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم كاربرد شناختی كاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام كارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینكه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بكنند، معطوف میكنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میكنیم كه شخص با كلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی كه یك متكلم در صحبت كردن دارد، متمركز میشویم .
صحبت كردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی كاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور كه این موضوع را هركس به عنوان فردی بزرگسال كه سعی كرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، كاربرد یك زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، كه معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتكا می كنیم تا در درك ما از اینكه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی كه میشناسیم ، به فهمیدن مشترك متكی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است كه به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی كه شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض كنید كه یك متكلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشكند كه جاده یخ زده است. چه چیزی متكلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است كه این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی كرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال كرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میكند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مكالمات كردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض كردهاند كه پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی كه مورد نیاز است، رویكردی منسجم به پدیدة ارتباط است كه در آن مسئله ماهیت ارتباط مركز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شكل یك نظریة بسندة ارتباط شروع به شكلگیری كرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را كشف كند.
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده كه ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یك « فرستنده» و شنونده به عنوان یك گیرنده فر ض میشود، و مسیر كلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز كانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شكل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شكل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متكلم پیامی در مغزش دارد كه میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متكلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میكند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میكند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یك پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میكند زمانی ارتباط موفق است كه شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متكلم و شنونده میداند كه اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، كه در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میكند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاك[1] بر میگردد، كه در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد كه مناسب تولید اصوات باشد، كه آنها را كلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان كافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة كافی قابل تشخیص ادا كنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به كار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افكار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه كه بدون انتقال افكار نباشد، لازم شد كه انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا كند، كه از طریق آن ایدههای غیر ملموس، كه افكارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد كه اساساً همین ایده را میرسانند:
متكلم: بنابه دلایلی كه زبان شناختی نیست، پیامی را كه مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افكاری را كه میخواهد آنها دریافت كنند. یا دستوراتی را كه میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی كه میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شكل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، كه متكلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متكلم میشود، و او گفتهای را بیان میكند كه دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میكند. اصوات گفتاری كه این اندامهای تولید گفتار متكلم میشود، و او گفته ای را بیان میكند كه دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میكند. اصوات گفتاری كه این اندامهای شنیداری را تحریك میكنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود كه از آن یك نمای آوایی حاصی می شود كه معادل با آن نمایی است كه متكلم پیام خود را در آن رمزگذاری كرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام كه متكلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میكند كه متكلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( كانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار كه این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور كرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده كه براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
(3)
a. Try to get your thoughts across better.
b. You still haven’t given me any idea of what y ou mean.
c. Try to pack more thoughts in to fewer words.
d. The sentence was Fulled with emotion.
e. Let me knoe if you find any good ideas in this essay.
بنا به اظهارات ردی ( 1979 ، ص 290 ) ایدههای اصلی كه این استعارهها را میسازند عبارتند از:
1) زبان مانند یك مجرا عمل میكند ، یعنی افكار را از یك شخص به دیگری انتقال میدهند، 2)در نوشتن و صحبت كردن ، مردم افكار یا احساسات خود را به كلمه منتقل میكنند، 3) كلمات این انتقال را به واسطة داشتن افكار یا احساسات انجام میدهند و این افكار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افكار و احساسات را یك بار دیگر از كلمات استخراج میكنند.
اینها قیاسهای واضح ویژگیهای اصلی الگوی پیام است، و این نشان میدهد كه صحبت ما راجع به زبان به جایی رسیده است كه این برداشت از پدیدة ارتباط را منعكس می سازد.
شنونده برای تعیین معنای بیانات، باید قادر باشد كه جملاتی را كه منعكس كنندة ویژگیهای ساختی پییدة زبان انسان است، از قبیل ابهام ساختگی و وابستگیهای ناپیوسته ( بحث این موارد در فصل 5 را بخاطر بیاورید)، از طریق ذهنی پردازش كند. رمزگشایی معنای( معناهای ) یك جمله ، بدون شك بخشی مهم از ارتباط دژبانی است، ولی فرایند ارتباط با پردازش ویژگیهای ساختی و رمزگشایی پایان نمییابد. در واقع، موارد قابل ملاحظه بیشتری برای پردازش وجود دارد، و در اینجاست كه الگوی پیام را به طور اجمال بررسی خواهیم كرد، و در این كار امیدواریم بتوانیم تصوری از اینكه تا چه حدی پردازش ارتباط پیچیده و غامض میباشد، ارائه نماییم.
نخست آنكه بسیاری از جملات از لحاظ زبانی مبهم میباشند و شنونده باید تعیین كند كه كدام معنای ممكن جمله، همانی است كه متكلم میخواهد در آن لحظه منتقل كند. بنابراین ، از دیدگاه الگوی پیام، ابهام زدایی فرایندی است كه اصول و قواعد بر آن حاكم نیست، و الگوی پیام بدون تردید هیچ اصولی از این نوع را ارائه نمیدهد. ولی در واقعیت، ابهام زدایی تصادفی و بدون قاعده نیست، بلكه معمولاَ كاملاَ قابل پیش بینی است. اگر چه موارد طنز آمیز سوء تفاهم برخی اوقات پیش میاید و اما در كل، ما معنا و تفسیر صحیح و مناسب یك جملة مبهم را در مییابیم. شنونده برای فائق آمدن بر ابهام، توجه كنید كه بدون برخی سرنخهای اضافی ( مانند آهنگ گفتار مبالغهآمیز) ، A نمیداند كه B آیا جملهای را اظهار میكند و یا سئوالی را میپرسد:
اظهار : I t was worse getting Milwaukee’s weather!
پرسش: which weather was it worse to get?
این همان مشكل ابهام زدایی است.
دوم اینكه، الگوی پیام توجیهگر این حقیقت نیست كه پیام غالباَ حاوی اطلاعاتی دربارة چیزهای خاصی است كه به آن ارجاع شده است، و چنین ارجاعی را نمیتوان منحصراَ توسط معنای بیانات تعیین كرد. برای مثال ، عبارت The shrewd politicians را میتوان در موقعیتهای مختلف برای عطف به افراد مختلفی ، از قبیل وینستون چرچیل، ریچارد نیكسون ، و فارنكلین دی. روزولت به كار برد.
ولی این عبارت هواره به یك معنا است( یعنی « سیاستمدارانی كه زرنگ هستند») . شنوندهای كه در شنیدن این عبارت، ریچارد نیكسون را در ذهن دارد، اما مورد ارجاع متكلم شخص فرانكلین روزولت است، پیام را به طور صحیح نخواهد فهمید. پس الگوی پیام باید با مكانیسمهایی برای مشخص كردن صحیح مورد اشاره به یك شخص ، مكان ، یا شیء تكمیل شود. این همان مشكل تعیین نیافتگی ارجاع ( به واسطه معنی) است.
سوم اینكه ، الگوی پیام ارتباط موفق را فقط به عنوان تولید، شنیدن ، و فهمیدن عبارات معنادار میداند. ولی همة اینها تنها چیزهایی نیستند كه در ارتباط خیل هستند. چیزی كه در الگوی پیام تا بدینجا وجود دارد، همان توجیه ثبت ارتباطی متكلم است، كه به طور كل منحصراَ توسط معنای گفتة بیان شده تعیین نمیشود، بلكه بخشی از پیام منتقل شده است. برای مثال ، I’ll be there tonight میتواند پیشبینی ، قول، یا حتی تهدید باشد كه بستگی به نیات متكلم در موقعیتهای مناسب دارد. به رغم این نیات گوناگون از طرف متكلم، این جمله فقط دارای یك معنای صحیح است. این همان مشل تعیین نیافتگی نیت ارتباطی ( به واسطه معنا) میباشد.
چهارم اینكه، الگوی پیام توجیهگر این حقیقت نیست كه ما اغلب به صورت غیر تحتاللفظی صحبت میكنیم. یعنی منظور ما ممكن است آنی نباشد كه كلمات ما معنا میدهند. موارد متداول چنین حالاتی ،طعنه ، گوشه و كنایه، و كاربردهای مجازی زبان از قبیل استعاره میباشند. بنابراین، متكلمی كه میگوید : Oh. Thqt’s hust great در بافت مناسب میتواند دقیقاَ متضاد آنچه این كلمات معنا میدهند، گفته باشد. تصور كنید كه صبح در سر راهتان به كلاس درس لاستیك اتومبیل پنچر شده باشد.) موارد غیر تحتاللفظی به ویژه برای توجیه توسط الگوی پیام دشوار هستند، چون در ارتباط غیر تحت اللفظی، پیام منتقل شده توسط متكلم، اصلاَ دارای معنای تحت ا للفظی نخواهد بود. بلكه شنونده میخواهد معنای تحتاللفظی را در دانستن نیات واقعی متكلم در ارتباط به كار ببرد این همان مشكل غیر تحتاللفظی بودن است.
پنجم اینكه، الگوی پیام توجیهگر این حقیقت نیست كه ما بعضی اوقات در ارتباط منظورمان بیش از آن چیزی است كه جملات ما معنی میدهد. ما بعضی اوقات به طور غیر مستقیم سخن میگوییم، یعنی بعضی اوقات میخواهیم یك عمل ارتباطی را به واسطة انجام عمل ارتباطی دیگری، صورت دهیم، برای مثال كاملاَ طبیعی است كه در تعمیرگاه اتومبیل این جمله را بگوییم My car has a flat tire ، البته با این نیت كه آپاراتچی لاستیك پنچر را درست كند. فقط گزارش دادن وضع اتومبیل است، پس منظور متكلم چگونه میتواند چنین باشد كه شنونده كاری برای او انجام دهد پاسخ این است كه متكلم این جمله را به صورت مستقیم ( و تحتاللفظی) و با گزارش آن وضعیت كه رضایت بخش نیست، بیان میكند و به صورت غیر مستقیم از شنونده میخواهد تا پنچری لاستیك را بیگرد. ولی شنونده از كجا میداند كه متكلم به صورت غیر مستقیم یا به صورت مستقیم صحبت میكند؟ یك بار دیگر، پاسخ همان تناسب بافتی است. در مورد بالا، فقط گزارش دادن یك لاستیك پنچر به تمیركار ، از لحاظ با فتی غیر مناسب است. در مقایسه، اگر افسر راهنمایی و رانندگی از رانندهای كه اتومبیل خود را در جای ممنوع پارك كرده است. علت را جویا شود، همین جملة ساده مبنی بر پنچر بودن لاستیك ، پاسخی خواهد بود كه از لحاظ بافتی مناسب است. در این حالت شنونده( یعنی افسر راهنمایی و رانندگی) مسلماَ گفتة متكلم را به عنوان تقاضایی برای پنچرگیری تلقی نخواهد كرد. یك بار دیگر می بینیم كه چنین نقش جالبی را تناسب بافتی در ارتباط موفق ایفاء میكند. متكلم میتواند یك جملة یكسان را برای انتقال پیامهای كاملاَ متفاوتی ،بسته به متن، به كار ببرد. این همان مشكل غیر مستقیم بودن است.
ششمین و آخرین مشكل در مورد الگوی پیام این است كه انتقال یك پیام همواره قصد و منظور بیانات ما نیست، و این الگو به هیچ وجه به این كاربردهای دیگر نمیپردازد. برای مثال، كنشهای سازمانی ( = نهادی ) برای اخراج یا غسل تعمید كسی وجود دارند كه نقش آنها تعبیر موقعیت سازمانی ( = نهادی) آن شخص است. همچنین كنشهای كلامی سازمانی نیز از قبیل بیرون كشیدن بازیكن از روی پایگاه، ( در بیس بال) ، یا مجرم دانستن یك متهم وجود دارند، كه مستلزم قضاوت صحت با عواقب سازمانی و اجتماعی است. توفیق ارتباطی، مسطمح نظر چنین گفتههایی نیست، چون بازیكن از بازی خارج میشود، كارمند اخراج می شود، و كودك غسل تعمید داده میشود، بدون توجه به اینكه این افراد در آن زمان جمله را فهمیده باشند. بنابراین ، ضروری نیست تا هر نیت ارتباطی برای اینكه این كنشها موفقیتآمیز باشند، تشخیص داده شود، به همین منوال كنشهای كلامیای وجود دارند ( كه كنشهای تآثیری نامیده می شوند) كه مستلزم ایجاد تآثیری در شنونده میباشند. برای مثال، متكلم ممكن است با نیت اغفال ، تأثیر گذار، یا فریب مخاطب چیزی بگوید، ولی مخاطب اگر نیتهای ارتباطی همواره باید شناخته شوند. این همان مشكل كشنهای غیر ارتباطی است.
جهت دریافت فایل ارتباط كلامی ( گفت و گو ) لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : ارتباط كلامی ( گفت و گو ) , دانلود ارتباط كلامی ( گفت و گو ) , گفت و گو , علوم اجتماعی , ارتباط کلامی , ارتباط , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , الگوی پیام ارتباط زبانی , دانلود تحقیق , ابهام زدایی , الگوی پیام , پایان نامه , دانلود پروژه
لذت درآمدزایی ساعتی ۳۵٫۰۰۰ تومان در منزل
فقط با ۵ ساعت کار در روز درآمد روزانه ۱۷۵٫۰۰۰ تومانی