منطقه ای را كه غربیها خاورمیانه می نامند از دو دیدگاه می توان مطالعه كرد؛ یكی از دیدگاه غرب و دیگری از دیدگاه مردم این منطقه كه ایرانیان، اعراب، تركها و یهودیان هستند قبل از فروپاشی بلوك شرق این منطقه از نظر قدرتهای بزرگ اروپایی و ابرقدرتها دارای اهمیت استراتژیكی و ژئوپولیتیكی ویژه ای بود و هنوز هم به رغم از میان رفتن شوروی از اهمیت آن كاسته نشده
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
ایدئولوژی خاورمیانه
سخن نخست :
منطقه ای را كه غربیها خاورمیانه می نامند از دو دیدگاه می توان مطالعه كرد؛ یكی از دیدگاه غرب و دیگری از دیدگاه مردم این منطقه كه ایرانیان، اعراب، تركها و یهودیان هستند. قبل از فروپاشی بلوك شرق این منطقه از نظر قدرتهای بزرگ اروپایی و ابرقدرتها دارای اهمیت استراتژیكی و ژئوپولیتیكی ویژه ای بود و هنوز هم به رغم از میان رفتن شوروی از اهمیت آن كاسته نشده چرا كه نفت خاورمیانه منبعی سهل الوصول و نسبتاً ارزان تر انرژی برای كشورهای اروپایی، ژاپن، هند، چین و تا حدودی ایالات متحده است. اگر چه امروز روسیه دیگر تهدیدی جدی برای صدور نفت خاورمیانه محسوب نمی شود ولی هر عامل دیگری كه امنیت راههای دریایی از خلیج فارس تا اروپا و خاور دور را به خطر اندازد و انتقال نفت را متوقف یا مختل كند با واكنش شدید غرب مواجه خواهد شد. بنابراین از این نظر وضع خاورمیانه امروز و در آینده ی قابل پیش بینی به وضعی كه در قرن نوزدهم آن را «مسئله شرق» می نامیدند نیست.
اما دولتها و مردم خاورمیانه چه بخواهند و چه نخواهند نمی توانند از سیاست بازیها و رقابتهای قدرتهای بزرگ كنار بمانند. در گذشته برخی از دولتهای خاورمیانه با استفاده از درگیریها و تضادهای بین دو بلوك شرق و غرب توانستند رانتهای استراتژیكی به دست آورند و تا حدودی شكم مردم خود را سیر كنند. ولی امروز این وضعیت دگرگون شده است، نیروهای نظامی قدرتهای بزرگ به بهانه هایی سست این كشورها را اشغال می كنند. بنابراین امروز حتی ثروتمندترین و نیرومندترین كشور صادركننده ی نفت نه از نظر جمعیت و نه از لحاظ منابع علمی، صنعتی، فنی یا قدرت نظامی توان رقابت با ایالات متحده یا حتی كشورهایی نظیر فرانسه، بریتانیا، آلمان و ژاپن را ندارد. درواقع، دولتهای خاورمیانه نه تنها سودبرندگان رقابتها و تضادهای بین المللی قدرتهای بزرگ نبوده و نیستند بلكه قربانیان اصلی این رقابتها هستند.
اما اگر بخواهیم این منطقه را نه از دیدگاه استراتژیكی و ژئوپولیتیكی غرب بلكه از دیدگاه مردمان آنكه اكثراً مسلمان هستند بررسی كنیم، آن گاه مسائل و موضوعهای خاورمیانه برای ما متفاوت از دیدگاه غربیها خواهند بود. شاید ظاهراً نخستین مسئله مهم مناقشه فلسطین و اسراییل باشد. یكی از دلایل به درازا كشیده شدن این مناقشه این است كه جهان عرب از مجموعه ی دولتهایی تشكیل شده كه پس از تجزیه امپراتوری عثمانی توسط دول غربی به طور مصنوعی تأسیس شده اند و بنابراین دارای نقطه نظرها و منافع متفاوت و گاه متضاد هستند و هرگز نتوانسته اند بر سر یك راه حل مشترك توافق كنند. بدیهی است كه منافع و دیدگاههای عربستان سعودی، یك دولت بسیار ثروتمند و به شدت ارتدكس اسلامی، نمی تواند با منافع و دیدگاههای یك دولت فقیر غیرمذهبی خاورمیانه ای یكسان باشد.
با نگاهی سریع به روند مناقشه ی اعراب و اسراییل مشاهده می كنیم كه مصر در ابتدا به علت موقعیت ژئوپولیتیك و نظامی اش از مهره های اصلی ائتلاف ضد اسراییلی بود ولی پس از توافق كمپ دیوید در 1978 از این ائتلاف كنار كشید. اكنون نیز پس از توافقهای اسراییل با سازمان آزادی بخش فلسطین و سپس با دولت خودگردان و نیز با اردن، سوریه عضو دیگر آن ائتلاف در موقعیتی نبوده و نیست كه بتواند خطر یك جنگ تازه با اسراییل را به جان بخرد. بنابراین تضاد اعراب و اسراییل ممكن است با روی كار آمدن حماس به صورت كنونی باقی بماند یا حتی از طریق به اجرا درآوردن توافقهای اسلو و موافقتهای بعد از آن به یك راه حل قابل قبول طرفین بینجامد.
اما اگر فرض كنیم آن ائتلاف بزرگ 1948 اعراب بر علیه اسراییل از نو زنده و یك جنگ تازه به نابودی اسراییل منجر شود باز هم مسئله مردم خاورمیانه حل نخواهد شد. مسئله اصلی چیز دیگری است، كه با پایان گرفتن انزوای منطقه و ورود آن به صحنه سیاست و روابط بین الملل بروز كرد. این مسئله در واقع مسئله عدم توفیق یا عدم رغبت مردم منطقه برای نزدیك شدن به تمدن و فرهنگی دیگر یا جذب آن بود.
تا شروع قرن بیستم نظامهای سیاسی خاورمیانه از نوعی بودند كه در كتابهای سیاسی كلاسیك به عنوان استبداد شرقی توصیف می شوند. دراین نوع نظام، دولت در خدمت خلیفه یا سلطان و وظیفه عمده اش گرفتن مالیات و نگه داری نیروی نظامی بود، و هیچ اعتمادی بین فرمانروایان و مردم وجود نداشت. در اواخر قرن نوزدهم، برای روشنفكران منطقه كه كم و بیش با نظامهای سیاسی غربی آشنا شده بودند این نوع نظام دیگر پذیرفتنی نبود. پس چه چیزی باید جانشین آن می شد؟ یك نظام مشروطه، یعنی یك دولت ملی، كه روابط فرمانروایان و مردم را تنظیم و تعریف كند. این نظام یعنی یكی از دستاوردهای سنت حقوقی و سیاسی اروپا، اگرچه در میان طبقات روشنفكر و تحصیل كرده ی منطقه از احترام و ارزش برخوردار بود ولی از نظر توده های مردم، به ویژه تودههای عرب، مخلوق قدرتهای «كافر و منفور» غربی و توطئه ای برای در هم شكستن اتحاد اعراب و ایجاد تفرقه در امت اسلامی تلقی می شد و بنابراین مشروعیتی نداشت.
به همین دلیل تلاشهای تركهای جوان عثمانی، مشروطه خواهان ایرانی و مصری در جهت استقرار نظام مشروطه به هیچ انجامید و خیلی زود آشكار شد كه دولتهای منطقه قادر به حفظ نظام پارلمانی آزاد نیستند. بنابراین، هر روز نظامی مستبدتر و خشن تر جایگزین نظام خودكامه ی پیش تر از خود شد و مردم منطقه مانند جانوران آزمایشگاهی در بوته ی آزمایش زورگویان ریز و درشت نظامی و غیرنظامی قرار گرفتند.
آنچه در واقع روی داد این بود كه نهادهای سیاسی سنتی خاورمیانه از میان رفتند ولی هیچ نهاد قابل دوامی نیز جای آنها را نگرفت. همین مسئله ریشه ی بی ثباتی امروز خاورمیانه است. در مورد مفاهیم و ایدئولوژیها نیز اتفاق مشابه روی داد و تنش فرهنگی و روشنفكری امروز منطقه نیز پیامد همان است.
زمانی پان عربیسم محبوب ترین مفهوم و ایدئولوژی بود. این مفهوم با تجددگرایی منافات نداشت ضمن آنكه خواستار رهایی از گذشته و سنتهای قدیم نیز نبود. اما این حقیقت كه عربها یك دولت واحد هستند در واقعیت منعكس نبود، چرا كه پس از تجزیه امرپراتوری عثمانی عربها نه در یك دولت بلكه در دولتهای متعددی زندگی می كردند. بنابراین طبق ایدئولوژی پان عربیسم «واقعیت» باید به نحوی ساخته می شد كه با «حقیقت» وفق دهد. اما تلاش برای تحقق بخشیدن به رؤیای پان عربیسم از معنویت به سیاست تبدیل شد، سیاستی كه در آن رهبران دولتهای عربی علیه یكدیگر مبارزه و توطئه می كردند، سیاستی كه در آن حكومت یك كشور می كوشید حكومت كشور همسایه اش را سرنگون كند، مبارزه ای كه در آن میانه روی و امتناع وجود نداشت. جمال عبدالناصر سرشناس ترین رهبر جهان عرب بود كه اصول معنوی پان عربیسم را به شعارهایی برای تحریك و انهدام تغییر داد. اما سرانجام این شعارها و سیاستها به هیچ انجامید و اگر امروز چیزی از پان عربیسم به عنوان ایدئولوژی رسمی باقی مانده همان است كه در كتابهای درسی مدارس مشاهده می شود یا گهگاه عوام فریبان به آن متوسل می شوند. پان عربیسم جاذبه و نیروی الهام بخش خود را از دست داده است و وجود صوری آن پنهان كننده ی خلأیی روشنفكری و ایدئولوژیكی است كه این امر هم دردناك است و هم خطرناك.
اما مفهوم ملت گرایی (ناسیونالیسم) كه با تأسیس دولتهای ملی در خاورمیانه طرفدارانی پیدا كرد از همان ابتدا با مخالفتهای فراوانی روبه رو شد. معترضان ادعا
می كردند كه ملت گرایی وفاداری به اسلام را كه باید تنها عامل پیوند مسلمانان باشد نفی یا انكار می كند و اصولاً در اسلام مرزبندیهای جغرافیایی یا فرهنگی وجود ندارد. به علاوه تأكید ملت گرایی عمدتاً بر امور دنیوی بود و تأسیس نهادهای نوع غربی را برای رسیدن به توسعه و پیشرفت ملی تجویز می كرد كه سرانجام ممكن بود به ایجاد دولتهای ملی مبتنی بر الگوهای غربی بینجامد.
جهت دریافت فایل ایدئولوژی خاورمیانه لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
برچسب ها : ایدئولوژی خاورمیانه , دانلود ایدئولوژی خاورمیانه , خاورمیانه , ایدئولوژی , نظامهای سیاسی خاورمیانه , ناسیونالیسم , قدرتهای بزرگ اروپایی , علوم سیاسی , ناسیونالیسم , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه
لذت درآمدزایی ساعتی ۳۵٫۰۰۰ تومان در منزل
فقط با ۵ ساعت کار در روز درآمد روزانه ۱۷۵٫۰۰۰ تومانی