احتمالاً تمام افراد با واژة پرخاشگری آشنایی نسبی د ارند و این حالت را تجربه کرده اند به گونه ای که اگر این واژه را متصور شویم متعاقباً حالت هیجانی آن را در ذهن می توانیم تداعی کنیم تقریباً هیچ چیز مخرب تر از پرخاشگری نابجا نمی تواند باشد به طوری که می تواند ارتباطات انسانی را به راحتی ویران کند
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
پرخاشگری
مقدمه
احتمالاً تمام افراد با واژة پرخاشگری آشنایی نسبی د ارند و این حالت را تجربه کرده اند به گونه ای که اگر این واژه را متصور شویم متعاقباً حالت هیجانی آن را در ذهن می توانیم تداعی کنیم. تقریباً هیچ چیز مخرب تر از پرخاشگری نابجا نمی تواند باشد به طوری که می تواند ارتباطات انسانی را به راحتی ویران کند.
پرخاشگری عموماً رفتار کاملاً طبیعی انسانهاست اما زندگی که پرخاشگری خارج از کنترل و ویرانگر باشد می تواند در کار، ارتباطات اجتماعی و حتی در کل کیفیت زندگی مشکلاتی را به وجود بیاورد ممکن است کار به جایی برسد که شما احساس کنید اسیر هیجان قدرتمندی هستید که نمی توانید از آن اجتناب کنید پرخاشگری یک حالت هیجانی است که از لحاظ شدت می تواند خفیف، شدید یا ویرانگر باشد همانند هیجانات دیگر ، پرخاشگری موجب تغییرات زیستی و فیزیولوژیکی متعددی می شود مثل افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب، تند شدن تنفس و ... همچنین عصبانیت می تواند ناشی از عوامل بیرونی یا درونی باشد شما می توانید از دست فرد مشخصی مثل یک همکار یا از یک حادثه عصبانی شوید . همچنین پرخاش شما می تواند ناشی از نگرانی یا تفکر شما در مورد مسائل شخصی باشد با یادآوری حوادث و خاطرات تلخ و آسیب زا که می تواند پرخاشگری را شدت بخشد زمانی که احساس نفرت از شخصی را به زبان می آوریم یا اقدام به آسیب رساندن به وی می کنیم، دیگر نمی توانیم به این شناخت برسیم که آن شخص جنبه های خوبی هم دارد از سوی دیگر، وقتی در برابر کسی پرخاشگری می کنیم به این معناست که جاذبه آن شخص در نظر ما کم شده است. به همین سبب، پس از اعمال پرخاشگری، کوشش خواهیم کرد تا حسن های او را دست کم بگیریم و معایب وی را برجسته تر کنیم تا از این طریق ناهماهنگی شناختی را کاهش دهیم، به علاوه سعی می کنیم تا دلایل دیگری برای تنفر از آن فرد پیدا کنیم، مرد اغلب پس از فریاد زدن، کتک زدن یا شکستن ظروف احساس آرامش پیدا می کنند این اعمال، برای مدتی کوتاه تنش را زایل می کند و فرصتی فراهم می آورد تا قدرت خود را نشان دهند، اما در بلند مدت خشونت را افزایش می دهد . درهر صورت در مورد پرخاشگری و شکل گیری آن نظریات گوناگونی ارائه شده است و هر کدام از مکاتب روانشناسی نظرات خاص خود را بیان کرده اند مانند فروید که پرخاشگری از نوعی سائق می داند و یا رفتار گرایان که طبق اصول پاداش و تنبیه آن را تعریف می کنند و یا روانشناسان یادگیری که بر الگوها و یادگیری مشاهده ای تأکید دارند و یا روانشناسان شناختی که بر شناخت و طرحواره های ذهنی اشاره می کنند.
تعریف پرخاشگری :
اصطلاح پرخاشگری به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد خواه در معنی نزدیك شدن به اشیاء و اشخاص خواه به معنی درگیری با نیروهای خارجی این مفهوم گاهی با مفاهیم انگیختگی، كارآوری و حتی با مفهوم كنجكاوی اشتباه می شود.
اتوكلاین برگ[1] مفهوم پرخاشگری را گسترده در نظر می گیرد و معتقد است كه جنبه های مثبت یا منفی پرخاشجویی را در بردارد اگر پرخاشجویی را به جای پرخاشگری به كار ببریم به معنی محدود دشمنی را نیز شامل می شود مفهوم دشمنی تا حدی شامل ارزشهای منفی است در حالی كه پرخاشگری به معنی ‹‹مخالف بودن›› دارای ارزش ارتباطی است و در بعضی شرایط مثبت و سازنده است پرخاشگری را از عمل پرخاشجویی تجاوز متمایز می كنیم: پرخاشگری از عوامل انفعالی انسان و در انسان نهفته است و هنگام ظهور در پرده ای از پوششهای دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروی آماده برای عمل و فعالیت بروز می كند. پرهیز صورتی از عقب نشینی پرخاشجویی است پرخاشگری همیشه با عمل پرخاشجویانه بروز نمی كند، وقتی واقع می شود ضرورتاً پرخاش علیه دیگری نیست بلكه پرخاشجویی می تواند متوجه خود فرد نیز بشود در انگلیسی با اصطلاحات و كلمات زیر توصیف می شود پرخاشجویی به معنی حمله ای كه به تحریك كسی نباشد و در انسان به صورت بدنی و یا لفظی بروز می كند، رفتاری بی خبرانه است ‹‹Agonist behavior ›› كه به صورت حمله و ضد حمله بروز می كند برای رفتار پرخاشجویانه ای كه به تحریك دیگران به وجود می آید و همچنین برای عملیات پاسخ یا اعتراضی كه برای دفاع و یا حمله است باید كلمات و اصطلاحات دیگری را جستجو كرد. Aggressiveness پرخاش، حالت نسبتاً دائمی همراه با آمادگیهای سرشتی و نیروی ذخیره برای پرخاشجویی است و گاهی مفاهیم ابتكار عمل، جاه طلبی، درگیری و جسارت را شامل می شود.
تعریفی دیگر : پرخاشگری یعنی عملی كه به آسیب رسانی عمدی دیگران منتهی می گردد البته ممكن است این آسیب رسانی در انواع شیوه های پیاده شده و حتی متضمن آزارهای روانی نظیر تحقیر، توهین و فحاشی نیز شود اما در هر حال مفهوم آسیب به تعارض رفتارها ارجاع دارد. از این رو خشونت تنها یكی از انواع پرخاشگری محسوب می گردد، به این لحاظ خشونت را حاوی مبادرت عمدی ایجاد آسیبهای جسمانی به دیگران تلقی می كنیم پرخاشگری عمدی می تواند از سایر انگیزشهای غیر پرخاشگرانه به شكلی متمایز متأثر گردد. یك سرباز دشمنش را می كشد – كه این كار عمل پرخاشگرانه است – اما واكنش او ممكن است برای حفظ زندگیش، تأمین منافع كشورش یا كسب، تأییدات سازمانی گروهی باشد.
اما یك قاتل دلایل دیگری برای كشتن قربانیانش دارد. در این موارد آسیب عمدی نوعی پرخاشگری محسوب شده اما سیاقی متفاوت می یابد. روانشناسان چنین مفاهیم متنوعی را به تبیین ابزار پرخاشگری اطلاق می كنند در مقابل، پرخاشگری عاطفی یا خشم آلود هنگامی به وجود می آید كه هدف اصلی بر تعهد استوار است ‹‹بركوتیز، 1979 زیلمان›› این نوع پرخاشگری به دلیل احساس شرایط و حالات ناخوشایند رخ می دهد. مثلاً تنفر به خشم می انجامد و بیش از سایر عواطف با پرخاشگری همراه است لذا در شرایط معینی – توام بودن تنفر با خشم شدید، كنترل ضعیف و وجود نیتی خاص – فرد كمتری می تواند از تمایل به آسیب رسانی دیگران جلوگیری كنند.
پرخاشگری از دیدگاه زیست شناسی ‹‹مبانی فیزیولوژی پرخاشگری››
آمیگدال و رفتار پرخاشگرانه
آمیگدال در خوردن، نوشیدن، رفتار جنسی و دیگر رفتارها اهمیت فراوانی دارد. در اینجا، نقشی آمیگدال را بر رفتار پرخاشگرانه مورد بررسی قرار می دهیم.
حیوانات غیر انسانی، تحریك الكتریكی آمیگدال می تواند به حمله های شدید نسبت به دیگر حیوانات یا ‹‹به دفعات كمتر›› به یك حمله بازدارنده منجر شود. آسیب رسیدن به آمیگدال معمولاً سبب رام شدن و متانت می شود، گرچه آسیب رسیدن به برخی از هسته های آمیگدال می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. رفتار پرخاشگرانه حیوانات مبتلا به صرع كانونی در آمیگدال معمولاً افزایش می یابد رابینر نوعی بیماری است كه در نتیجه حمله ویروسها به قسمت اعظم مغز، به ویژه لوب گیجگاهی عارض می شود و رفتارهای پرخاشگرانه با خود به همراه دارد ‹‹لنتز[2]، بوریچ[3]، اسمیت، كریك[4] وتیگور[5] 1981›› با این وجود، اثرات آسیب به آمیگدال تنها به موضوع ایجاد یا بازداری یك هیجان خاص منحصر نمی شود بلكه، ایجاد یا بازداری یك هیجان توسط آمیگدال، بیشتر به اینكه حیوان اطلاعات را چگونه تعبیر كند، بستگی دارد. برای مثال، گربه های نر مبتلا به ضایعه آمیگدال ممكن است با دیگر گربه های نر، اعضای دیگر گونه ها و حتی اشیاء بی جان رابطه جنسی برقرار كنند ‹‹شرانیر، كلینگر، 1953››[6] در كل افزایش فعالیت های جنسی بدان معنا نیست كه تمایل جنسی خیلی شدیدی دارند، بلكه به این علت است كه شریك جنسی خود را نمی توانند تمیز دهند ‹‹آرونسون وكویر 1979›› همین طور، بعضی میمون های مبتلا به ضایعه آمیگدال در تفسیر برخی از محرك های اجتماعی از دیگر میمون ها، مشكل دارند، به علت سوء تعبیرشان ممكن است حمله بی دلیل داشته باشند یا وقتی كه مورد تهاجم قرار می گیرند نتوانند از خود به خوبی دفاع كنند.
رسولد[7]، میرسكی[8] و پی برام[9] ‹‹1954›› در آمیگدال سلطه گرترین و پرخاشگرترین میمون گروه 8 تایی ضایعه ایجاد كردند. بعد از این ضایعه، آن میمون از نظر سلسله مراتب قدرت به پایین ترین مرتبه تنزل كرد. پژوهشگران سپس ضایعه آمیگدال را به قوی ترین میمون از 7 میمون باقی مانده وارد ساختند. این میمون نیز سریعاً در رتبه هفتم قرار گرفت. با این وجود، وقتی كه آنها به میمون سوم ضایعه را وارد ساختند، نزول محسوس در حالات یا رفتار پرخاشگرانه آن مشاهده نكردند. تبیین احتمالی این است كه این ضایعه ها بخش های نسبتاً متفاوتی از مغز سر میمون را تخریب كرده است. احتمال دیگر این است كه اثرات ضایعه با توجه به محیط اجتماعی تغییر می یابد دو میمون اول به محیطی برمی گردند كه در آن رقبای پرخاشگر وجود دارد، در حالی كه سومین میمون به محیطی برمی گردد كه رقبای وی كم ترند ممكن است برای دو میمون اولی در مقایسه با میمون سومی تداوم رفتار پرخاشگرانه در برابر رقبا سخت تر می باشد.
انسان ها: آمادگیهای فیزیولوژی می تواند در حیوان عكس العمل های شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد كند، این عكس العمل ها در حالاتی كه كرتكس صدمه دیده باشد دوام بیشتری دارد پذیرفته شده كه منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است بحرانهای شبه هیجانی خشم در حیواناتی كه مخ را برداشته باشیم دیده نمی شود تحریك الكتریكی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوان سالم تظاهرات شبه عاطفی، مشابه آنچه كه در حیوان عادی از كرتكس دیده شده بوجود می آورد كه كارلی دخالت هیپوتالاموس در رفتار پرخاشگرانه و عادت شده را می پذیرد اما می گوید درود آن رفتار در ساخت روانی و یا به كارگیری آن در یك حادثه وابسته به سیستم لیمبیك دارد.
هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد در همین مورد دلگادو[10] نشان داده است تحریك انتهای هسته های درونی موجب می شود كه رفتار پرخاشگرانه در برخی از حیوانات كه فوق العاده پرخاشگر و خطرناك هستند بلافاصله از بین برود در لحظات تحریك بدون هیچگونه خطری می توان صورت، بدن و پوزه حیوان را لمس كرد. ولی به محض اینكه تحریك را متوقف می كنیم خطرناك می شود.
پژوهشگرانی مانند دلگادو در منطقه زیرین كرتكس و لیمبیك نقاطی را پیدا كرده اند كه تقویت كننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند كه موجب كاهش و حذف پرخاشگری می گردد در اجتماع میمون ها سلسله مراتبی وجود دارد كه در آن یكی رئیس و عده ای زیر دست هستند همه از رئیس می ترسند او بهتر از همه غذا می خورد و بهترین جا را برای استراحت انتخاب می كند آزمایشهای دلگادو نشان داد : به محض اینكه هسته مشخصی از مغز میمونها را تحریك نماییم وضع تغییر می نماید، در مدت یك ساعت تحریك، میمون ها از اطاعت رئیس بیرون می شوند دیگر از او نمی ترسند و او آرام و بی تفاوت باقی می ماند اما چند دقیقه پس از آنكه تحریك مغزی متوقف شد دوباره سلسله مراتب میان میمون ها برقرار می گردد و رئیس مورد احترام و ترس سایرین می شود .
روبینسون[11] و همكارانش در پژوهشهای خود نشان داده اند كه تحریك طولانی قسمتهایی از هیپوتالاموس میمونهایی كه تحت سلطه بوده اند آنها را پرخاشگر ساخته و نقش میمونهای تسلط دار را با میمونهای اطاعت كننده عوض كرده است و وجود احتمالی یك مركز پرخاشگری را در هیپوتالاموس تأیید می كند پلونتیك و همكارانش برای پاسخ به این اعتراض، پرخاش را با توجه به رشد و زمینه های ایجاد آن دو قسم می كند 1- پرخاش ثانویه كه حاصل انگیختگی مناطق رنج زای بدن است 2- پرخاش اولیه كه با تحریك مغز به وجود می آید و تا وقتی كه آن تحریك وجود دارد ادامه می یابد باید آنها نتیجه می گیرند : پرخاش كه با تحریك مناطق رنج زای مغز همواره است از نوع پرخاش ثانویه است این تحقیقات موید تحقیقات گسترده ای است كه با ایجاد درد در پا و یا روشهای دیگر رفتار پرخاشگرانه به وجود می آورند روبینسون ضمن تحقیقات دیگری نشان داد كه تحریك برخی از نقاط هیپوتالاموس رفتار پرخاشگرانه را ایجاد می كند كه به محرك وابسته است مدت تحریك و شدت محرك، مدت و شدت پاسخ را تغییر می داد در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی و بخش از قسمت بالای آن موجب كاهش پرخاشگری در انسان می شود اعمال جراحی كه در قسمتهایی از تالاموس، پیشانی و بخش از قسمت بالای آن موجب كاهش پرخاشگری در انسان می شود اعمال جراحی كه در قسمتهایی از تالاموس، پیشانی، هیپوتالاموس و قسمت زیرین مغز انجام شده است با كاهش عكس العمل های پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است در سال 1966 ساند وعده ای دیگر از جراحان ژاپنی كه مستقیماً درباره هیپوتالاموس كار كرده برای كنترل رفتار حمله و پرخاش در كودكانی كه ناراحتی مغزی داشته اند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار كمی برداشتند و ملاحظه كردند كه عمل جراحی آنها مفید بوده است . همین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز موثر بوده است.
جهت دریافت فایل پرخاشگری لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
برچسب ها : پرخاشگری , دانلود پرخاشگری , روانشناسی , فشارخون , مبانی فیزیولوژی پرخاشگری , آمیگدال و رفتار پرخاشگرانه , دانلود طرح توجیهی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه
لذت درآمدزایی ساعتی ۳۵٫۰۰۰ تومان در منزل
فقط با ۵ ساعت کار در روز درآمد روزانه ۱۷۵٫۰۰۰ تومانی