مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 6,500 تومان
مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
تاكنون كسی نتوانسته است یك ساختار مطلوب سرمایه ارائه كند ولی در عین حال برای دستیابی به چنین الگویی،تحقیقات، مطالعات و آزمونهای زیادی انجام شده است كه نتایج آنها قابل توجه است.
شركتها به منظور بیشینه نمودن ثروت سهامداران خود می بایست بازدهی حقوق صاحبان سهام را به حداكثر برسانند و به این منظور می بایست اقدام به حداقل نمودن هزینه های شركت بنمایند. میانگین موزون هزینه سرمایه شركت یكی از هزینه هایی است كه همواره به منظور حداقل نمودن هزینه های شركت توجه مدیران را به خود جلب نموده است بگونه ای كه مدیران مالی با استفاده از اهرم مالی همواره سعی در به حداقل رساندن هزینه های مالی شركت داشته اند، طراحی ساختار سرمایه ای كه بتواند این هزینه را به حداقل برساند یكی از اصلی ترین وظایف هر مدیر مالی كاردان در واحدهای اقتصادی است.
به طور كلی شركتها به منظور تأمین منابع مالی به منظور اجرای پروژه های سودآور دو راهكار پیش رو دارند:
1- تأمین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام
2- تأمین مالی از طریق بكارگیری اهرم مالی و ایجاد بدهی
بكارگیری هر یك از راهكارهای بالا و یا هرگونه تركیبی از آندو بیانگر الگوی ساختار سرمایه شركت ها میباشد. مباحث تئوریك بدنبال یافتن راهكاری به منظور رسیدن به نقطه تعادلی میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به عنوان منابع مالی شركت ها میباشد.
بكارگیری هر كدام از این راهكارها دارای محاسن و معایب خاص خود میباشد. راهكار اول همانگونه كه در فصلهای بعد نشان خواهیم داد معمولاً باعث كاهش بازدهی هر سهم میشود و راهكار دوم نیز علی رغم اینكه در ابتدا ارزش شركت را افزایش خواهد داد، ولی با استفاده بیش از حد از آن ریسك مالی شركت افزایش یافته، در اثر افزیاش بازدهی مورد انتظار سهامداران و وام دهندگان، نرخ مؤثر بدهی شركت و در نتیجه هزینه های مالی آن افزایش خواهد یافت.
روند تاریخی
1- شروع قرن بیستم
آرتوردوینگ در نخستین سالهای قرن بیستم در رابطه با ادغام و توسعه شركتها كتابی را منتشر نمود. وی در تحلیل های خود پیرامون بالا بودن نرخ ورشكستگی شركتها، وامهای سنگین را عامل اصلی ورشكستگی شركت ها دانست، در نتیجه در كتاب خود به این نتیجه رسید كه نوع ساختار سرمایه و تصمیماتی كه درباره تأمین مالی گرفته میشود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. كتابهایی را كه دوینگ پس از آن دوباره مدیریت مالی شركت ها نوشت الگویی را به دست داد كه در حال حاضر به مدیریت مالی سنتی مشهور است.
2- دهه 1920
در این دهه صنایع عمده و بزرگ شروع به رشد و توسعه نمودند. شركتهای بزرگ برای اعمال كنترل اقدام به خرید شركتهای كوچكتر و ادغام آنها نمودند. در این دوره حاشیه سود بالا رفت ولی كاهش میزان موجودیها و پایین آمدن قیمتها در 21-1920 باعث شد مساله ساختارهای مالی اهمیت بیشتری پیدا كند. نوسانات قیمت كالاها و افت شدید نقدینگی در بازار باعث شد كه به مساله نقدینگی توجه زیادی شود.
3- دهه 1930
ركود یا بحران اقتصادی كه در سال 1929 شروع شد، از نظر مدت زمان و شدت در نوع خود بی همتا بود. به تبع این بحران موجی از ورشكستگی و تجدید ساختار سرمایه در شركتها پدید آمد، نقدینگی به شدت كاهش یافت و شركتها سعی كردند موجودیهای خود را به هر قیمتی اب كنند. مردم سپرده های خود را از بانكها پس گرفتند و بانكها نیز ناچار شدند سقف اعتبارات خود را كاهش دهند. قیمتها رو به كاهش گذاشت و شركتها دیگر نمی توانستند با فروش موجودیهای خود پول كافی به منظور بازپرداخت بدهیهای خود به دست آورند.
بحران در این دهه باعث شد دولت مركزی در امور تجارت دخالت كند. انتشار و داد و ستد اوراق بهادار تحت نظارت و كنترل بور اوراق بهادار قرار گرفت و شركتها ملزم به رعایت قوانین مختلف در زمینه انتشار و عرضه عمومی اوراق بهادار شدند.
4- دهه 1940
همه اقدامات و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تحت جریانات جنگ جهانی دوم قرار گرفت. بسیاری از شركتها در خدمت وزارت دفاع درآمدند و به تولید وسایل جنگی پرداختند. شرایط جنگ ایجاب می كرد كالاهایی تولید شوند كه فقط در هنگام جنگ كاربرد دارند و در هنگام صلح كاربردی برای آنها متصور نبود. منابع مالی شركتها بیشتر از طریق دولت تأمین می شد، در این دوران تأمین مالی شركتها بیشتر از طریق كمكهای دولتی صورت می گرفت.
5- نخستین سالهای دهه 1950
علی رغم رشد و شكوفایی اقتصادی، ترس از ركود باعث بالا رفتن هزینه های دستمزد شد. جریانات وجوه نقد و تحلیلهای اقتصادی درباره نسبتهای مالی شركتها مورد توجه قرار گرفت و روشهایی برای پیش بینی بودجه های نقدی (مثل جدول سنی حسابهای دریافتی) ارائه شد.
6- آخرین سالهای دهه 1950 و دهه 1960
در این دوران میزان سودآوری شركتها كمتر شد. محدود شدن دامنه سودآوری شركتها و صنایعی كه در سطح ملی فعالیت می كردند باعث شد كه تئوری بودجه بندی سرمایه ای مطرح شود.
7- آخرین سالهای دهه 1970 و دهه 1980
در این دوران نیز تحولات اقتصادی باعث بروز تغییراتی در رشته مدیریت مالی گردید. مهمترین تحولات این دوران عبارتند از: افزایش رقابت در سطح جهانی، پیشرفت تكنولوژی، سازگاری با محیط، حذف قوانین، نوسانات نرخ ارز، نوآوریهای مدیریت مالی، افزایش نسبت بدهیها و تغییر در سیاستهای مالیاتی.
این تحولات اثراتی از قبیل؛ افزایش اهمیت مدیر به عنوان نماینده سازمان، تسریع به ادغام و كنترل شركتها، پیدایش راههای تازه تأمین مالی، بروز روشهای جدید قیمت گذاری اوراق بهادار مشتقه (مثل برگ اختیار خرید سهام)، كاربرد نرم افزارها و سیستم های رایانه ای و نوآوریهای مهندسی مالی و از این قبیل بر مدیریت مالی داشتند.
قبل از اینكه به مفهوم ساختار سرمایه بپردازیم لازم است تا با مفهوم هزینه سرمایه آشنا شویم.
هزینه سرمایه
هزینه سرمایه حداقل نرخ بادهی است كه شركت باید تحصیل كند تا در ارزش آن تغییری حاصل نشده، كماكان حفظ گردد.
مفهوم ساختار سرمایه بر این فرض مبتنی است كه هدف شركت عبارتست از به حداكثر رساندن ثروت سهامداران. یعنی از آنجائیكه هر شركت دارای ریسك و بازدهی مخصوص خود میباشد هر یك از گروههای سرمایه گذار، خواهان میزانی از نرخ بازدهی هستند كه با ریسك مربوط متناسب باشد. پس شركت می بایست حداقل آن بازدهی را ایجاد كند تا بازده موردنظر سرمایه گذاران تأمین شود.
اهمیت نرخ هزینه سرمایه ناشی از موارد ذیل است:
1- به منظور به حداكثر رساندن ارزش شركت، مدیریت آن باید هزینه همه منابع (از جمله هزینه سرمایه) را به حداقل برساند و به منظور به حداقل رساندن هزینه سرمایه، باید قادر به اندازه گیری آن باشد.
2- اگر مدیران مالی بخواهند با استفاده از بودجه بندی سرمایه ای تصمیمات درستی را اتخاذ نمایند باید نرخ هزینه سرمایه را پیش بینی كنند.
3- در تصمیم گیری های دیگر مالی مانند تصمیمات مربوط به اجاره سرمایه ای، بازخرید اوراق قرضه، سیاست سرمایه در گردش آگاهی از نرخ هزینه سرمایه از ضرورات است.
كاربرد هزینه سرمایه را میتوان بدین صورت عنوان نمود:
اگر نرخ بازده سرمایه گذاری یك شركت از هزینه سرمایه ای آن بیشتر باشد و اگر بدون بالا رفتن درجه ریسك این میزان بازده افزایش یابد، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت.
- از دست دادن كنترل عملیات شركت
در برخی موارد شركتها به قراردادهای وامی تن می دهد كه به موجب آن در صورتیكه نتوانند اصل و بهره وام را در سررسیدهای معین پرداخت نمایند می بایست به وام دهندگان یك كرسی در هیات مدیره تقدیم نمایند. اینگونه شرایط اگرچه به ندرت پیش میآید ولی ترس از بروز چنین اتفاقاتی شركتها را در استفاده از وام به عنوان یكی از عوامل تأمین مالی محتاط می كند.
5- انعطاف پذیری های آتی
شركت همواره تلاش می كند تا بین بدهی و حقوق صاحبان سهام تعادلی برقرار سازد. افزایش میزان بدهی باعث كاهش توان استقراض شركت شده، انعطاف پذیری شركت را كاهش می دهد. نیاز به حفظ تعادل میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به منظور اطمینان از انعطاف پذیری مالی، باعث تنظیم ناخودآگاه رابطه بدهی و حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه می گردد.
جدول شماره چهار به بررسی و جمع بندی عوامل داخلی موثر بر تركیب ساختار سرمایه می پرازد.
عوامل خارجی مؤثر بر ساختار سرمایه
این عوامل، شامل آن دسته از عواملی می شوند كه از خارج واحد تجاری بر انتخاب بین حقوق صاحبان سهام یا بدهی به عنوان یك منبع جدید تأمین مالی تأثیر می گذارند. برخی از این عوامل عبارتند از:
1-سطح كلی فعالیت
اگر سطح كلی فعالیت یك رشته تجاری درحال رشد باشد، شركتهای آن صنف به منظور گسترش دامنه فعالیت خود نیاز به منابع مالی بیشتری دارند. تلاش برای دستیابی به منابع مالی بلندمدت شركت را بسوی بازارهای مالی سوق می دهد. نمونه این وضعتیت در كشور خودمان وضعیت چندسال اخیر شركتهای خودروسازی است كه مكررا اقدام به انتشار سهام جدید و یا انتشار اوراق مشاركت نموده اند. از سوی دیگر افول یك صنعت ممكن است شركتها را مجبور كند فعالیتشان را متوقف كرده اقدام به باز خرید كردن سهام ممتاز و بازپرداخت بدهی كنند.
2- سطح نرخ بهره
نرخ بهره اوراق قرضه تابعی از تراكنش های میان عرضه و تقاضای پول در جامعه است. كمبود منابع مالی در میان سرمایه گذاران باعث افزایش نرخ بهره می گردد، در این حالت شركتها به جای اینكه سود سهام بین سهامداران توزیع كرده، برای تأمین مالی جید به سمت وامهای گران قیمت رو بیاورند، سعی در نگه داشتن منابع مالی در داخل شركت و دائمی كردن آنها از طریق تبدیل سود انباشته به سهام عادی می نمایند.
هنگامیكه به علت عرضه فراوان پول در جامعه نرخ بهره كاهش یابد شركتها با توزیع سود بین سهامداران برای تأمین مالی جدید اقدام به استقراض با نرخهای كمتر نموده به این ترتیب یك منبع تأمین مالی گران را توسط یك منبع تأمین مالی ارزان قیمت جایگزین كرده بدین ترتیب ارزش سهام خود را افزایش می دهند.
3- سطح قیمت سهام
هنگامیكه شركتی اقدام به انتشار سهام جدید می كند، انتظار دارد پول زیادی از محل فروش آن سهام به دست آورد. این امر هنگامی تحقق می یابد كه قیمت سهام در حد بالایی باشد یا به عبارت دیگر نسبت صرف سهام منتشره به ارزش سهام عادی قابل توجه باشد. در این حالت شركت هنگامیكه سهام عادی جدید منتشر می نماید مقدار زیادی پول از محل فروش تعداد كمی سهام به دست آورده است. در این شرایط نه تنها مشكل تأمین مالی شركت رفع شده، بازدهی سهام عادی نیز كاهش زیادی نیافته است.
اما هر گاه قیمت روز سهام عادی افول كند شركت سهام عددی منتشر نخواهد كرد. زیرا در این شرایط بریا به دست آوردن وجوه لازم می بایست تعداد بیشتری سهم عادی منتشر كند و این حجم بالای سهام منتشره باعث كاهش دوباره قیمت سهام خواهد شد كه برای جبران كاهش وصولی از این محل شركت می بایست باز هم سهام عادی منتشر كند تا بتواند نیازهای مالیت خود را مرتفع كند
4- دسترسی به بازارهای مالی (یا توانی شركت در دستیابی به وجود موجوددر بازار سرمایه)
بازارهای پول و سرمایه تحت تأثیر پدیده های گوناگون بطور مرتب دستخوش تغییرات می گردند. زمانی ممكن است پول فراوان در بازار موجود باشد و همه دارندگان منابع مالی (سرمایه گذاران) خواهان خرید سهام و یا اوراق قرضه باشند، در چنین شرایطی شركت به منظور رفع نیازهای مالی خود اقدام به انتشار سهام عادی و یا اوراق قرضه می كند تا بتواند از این خوان گسترده بیشترین بهره را ببرد، اما در شرایطی كه وجوه سرگردان بازار سرمایه كم شده، همه فروشنده سهام و اوراق قرضه باشند، (به علت طلا، موبایل و …) شركت برای دسترسی به منابع مالی مجبور به استفاده از بدهی های بانكها و مؤسسات اقتصادی وام دهنده می باشد. میزان و توان دسترسی به پولهای بازار سرمایه شركت را در انتخاب بین انتشار سهام جدید یا ایجاد بدهی راهنمایی می كند.
5- سیاست مالیات بر سود و بهره
سود متعلقه به سهام ممتاز و سهام عادی پس از محاسبه و كسر مالیات به سهامدار پرداغخت می شود. این امر باعث افزایش خالصه هزینه سرمایه شركتبرای این دو منبع مالی می گردد، حال آنكه ایجاد بدهی به خاطر وجود صرفه جویی های مالیاتی باعث كاهش خالص هزینه سرمایه برای شركت می گردد. به همین دلیل شركتها در انتخاب بین سهام ممتاز و بدهی اولویت را به بدهی داده، كمتر سهام ممتاز منتشر می نمایند.
دیدگاههای مؤثر بر ساختار سرمایه
همانگونه كه پیش از این توضیح دادیم. هدف شركت افزایش ثروت صاحبان سهام عادی مالكان واقعی شركت هستند، می باشد. بنحویكه در انتخاب سیاستهای مرتبط با ساختار سرمایه شركتها مواره در راستای افزایش ثروت سهامداران خود دو دیدگاه ذیل را صرفنظر از راهكارها افزایش بدهی یا حقوق صاحبان سهام به منظور تأمین مالی پروژههای خود مدنظر قرار می دهند:
الف- دیدگاه نسبتهای مالی
ب- دیدگاه هزینه های مالی
قیمت فایل فقط 6,500 تومان
برچسب ها : تحقیق بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری , پروژه بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری , مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری , دانلود تحقیق بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری , بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری , مسائل جاری , ساختار سرمایه , حسابداری
لذت درآمدزایی ساعتی ۳۵٫۰۰۰ تومان در منزل
فقط با ۵ ساعت کار در روز درآمد روزانه ۱۷۵٫۰۰۰ تومانی